جزئیات شاغلان دوشغله و بیشتر در مشاغل مختلف
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۲۳۱۰۳
به گزارش تسنیم، وزارت کار در یکی از آخرین بررسیهای خود به وضعیت چندشغلهها در کشور در سال96تا98 پرداخته است. مهمترین عامل و انگیزهای که فرد را بهسوی شغل دوم سوق میدهد، مشکلات اقتصادی و تلاش برای تامین هزینههای زندگی است.
مطابق بررسی های کارشناسان اقتصادی, پایین بودن دستمزد در شغل اول یا نبود امنیت شغلی نیز عوامل دیگری هستند که فرد را به کسب درآمد بیشتر با انجام شغل دوم ترغیب میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسی شاغلان دوشغله و بیشتر در کشور طی سال های 1396 تا 1398 نشان می دهد که دلایل مختلف از جمله انتظار درآمد بیشتر، پایین بودن درآمد در شغل اصلی و یا نگرانی از به خطر افتادن امنیت شغلی، افراد را ترغیب به کسب درآمد بیشتر با انجام شغل دوم می نماید. دوشغله یا چندشغله بودن افراد هرچند ممکن است وضع معیشتی خانواده را بهبود بخشد اما بر میزان بهره وری، سلامت جسمی و روحی افراد، میزان تعامل با اعضای خانواده تاثیرگذار خواهد بود. از سوی دیگر انجام چندین شغل توسط یک فرد، میتواند موجب سلب فرصت های شغلی از افراد فاقد شغل شود. در این راستا گزارش بررسی شاغلان دو شغله و بیشتر کشور طی سال های 1396 تا 1398 در این مرکز تدوین شده است.
بررسی ها در خصوص فعالیت اقتصادی در شغل اصلی و شغل دوم شاغلان 15ساله و بیشتر طی سال های 96تا 98 نشان می دهد.
طی سال 98، 70.6 درصد از شاغلان دو شغله و بیشتر در شغل دوم به فعالیت اقتصادی کشاورزی پرداخته اند. این مهم در سال های 96 تا97 به ترتیب 66.8 درصد و 66.0درصد بوده است.
از آنجا که بیشتر فعالیت اصلی شاغلان دو شغله و بیشتر کشاورزی می باشد و از سوی دیگر شغل دوم شاغلان دو شغله و بیشتر در زمره مشاغل بخش کشاورزی است. این امر را می توان جنبه مثبتی دانست چرا که افزایش شاغلان بخش کشاورزی امکان تإمین مواد غذایی و مواد اولیه صنایع را در پی دارد.
معمولاً تصور می شود شاغلان بخش مختلف اقتصادی برای تأمین کسر درآمد خود به حمل و نقل زمینی (مسافرکشی ) روی می آوردند. این در حالی است که در سال 98تنها 3.2 درصد این شاغلان دارای دو شغل، در بخش حمل و نقل زمینی به عنوان شغل دوم فعالیت کردها ند.
سهم مذکور در سال های 96 و 97 به ترتیب 3.7 درصد و 4.0 درصد بوده است. از سوی دیگر 67.9 درصد از شاغلان حمل و نقل زمینی بخش کشاورزی را به عنوان شغل دوم برگزیده اند.
شاغلینی که فعالیت اصلی آنها آموزش می باشد، ترجیح می دهد در شغل دوم نیز در فعالیت اقتصادی آموزش مشغول به کار باشند. البته این روند طی سه سال مورد بررسی کاهش یافته است( از 36.1 درصد در سال 96 به 22.4 درصد در سال 98 تنزل یافته است.
همچنین فعالیت های اقتصادی در شغل دوم که توسط شاغلان دو شغله و بیشتر بخش آموزش انتخاب شده است. به ترتیب "کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری" ( از 19.0 درصد در سال 96 به 20.4 درصد در سال 98 افزایش یافته است) و "عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل موتوری و موتورسیکلت"( از 6.4 درصد در سال 96به 10.7درصد در سال 98 رسیده است) می باشد. جالب توجه است که طی دوره مورد بررسی سهم حضور شاغلان بخش آموزش در این دو بخش روند صعودی داشته است.
نکته قابل ملاحظه روند کاهشی سهم کارکنان دو شغله و بیشتر بخش " اداره امور عمومی و دفاع، تامین اجتماعی اجباری" طی سال های 96 تا98 از 3.4 درصد به 3.1 درصد می باشد. جالب توجه است که در سال 98 کارکنان دو شغله و بیشتر در بخش " اداره امور عمومی و دفاع، تامین اجتماعی اجباری" به عنوان شغل دوم 34.4 درصد در بخش کشاورزی، 50.7 درصد در بخش " عمده فروشی، خرده فروشی، تعمیر وسایل موتوری و موتور سیکلت" (10.1 درصد در سال 98) و بخش " آموزش" (8.5 درصد در سال 98) را به عنوان فعالیت اقتصادی شغل دوم خود انتخاب می کنند.
*تعداد شاغلان دو شغله و بیشتر با سواد
مطابق بررسی ها طی سال های 96 تا98؛ بیشترین سهم شاغلان دارای دو شغل و بیشتر در شغل اصلی خود"کارکن مستقل" هستند و در رتبه دوم"کارفرمایان" قرار دارند. نکته قابل ملاحظه میزان تغییرات" کارکنان فامیلی بدون مزد" چند شغله است.
اگر چه این گروه از شاغلان پس از کارکنان مستقل و کارفرمایان جای می گیرند، اما طی مدت مورد بررسی شاغلان دو شغله و بیشتر گروه مذکور از 3.8 درصد به 5.1 درصد افزایش یافته است که بیشترین تغییر می باشد.
در سال های 97 و 98 بین شاغلان دو شغله و بیشتر با سواد، بیشترین سهم به فارغ التحصیلان یا در حال تحصیلان مقطع دکتری تخصصی یا فوق تخصصی اختصاص دارد. در رتبه دوم بیشترین سهم شاغلان دو شغله و بیشتر؛ با سوادانی هستند که یا در قالب دوره های سواد آوزی آموزش دیده اند یا در مقطع ابتدایی ترک تحصیل کرده اند.
نکته قابل ملاحظه در نتایج این است که شاغلان دارای تحصیلات دکترا عمدتاًبه واسطه مهارت و تحصیلات خود بیشتر امکان یافتن شغل را داشته و کارفرمایان نیز متقاضی این شاغلان هستند. لذا این افراد برای بهره مندی بیشتر از تحصیلات خود بیشتر تمایل به دو شغله و بیشتر شدن دارند. اما شاغلان با تحصیلات ابتدایی به دلیل اشتغال در مشاغل ساده که درآمد کمتر را در پی دارد. به دو شغله و بیشتر بودن روی می آورند.
منبع: الف
کلیدواژه: شغله و بیشتر فعالیت اقتصادی درصد در سال 98 بخش کشاورزی طی سال سال های 96 شغل دوم چند شغل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۲۳۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا معتقد است: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
به گزارش ایسنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سالهای گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکندهتر میبینم. من دنیایی را میبینم که در آن قوانین رعایت نمیشود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر میبینم. من میبینم که چگونه وابستگیها تبدیل به سلاح میشوند. من شاهد هستم که سیستم بینالمللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
بورل افزود: من چین را میبینم که به جایگاه ابرقدرتی میرسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بینظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریبا ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپاییها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است. این یک تغییر چشمگیر در چشم انداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.
این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبیتر است - بله، این درست است. همزمان قدرتهای میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگیهای مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قویتر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر میرسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت میکنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.
بورل افزود: ما اروپاییها میخواستیم در همسایگی خود حلقهای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقهای از آتش است. حلقهای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدانهای نبرد اوکراین میآید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریتهای نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.
او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین میجنگند. این نشان میدهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بیربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیریهای ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خونهای زیادی را ریخته است.
بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد میکند که ما نمیتوانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیت شناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد. در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی میکند و در عین حال شاهد افزایش نابرابریها، کاهش دموکراسیها و در خطر افتادن آزادیها هستیم. این چیزی است که من میبینم. در این چشم انداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمیدانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالشهایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی میشنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودیترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته میشود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است. ۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانیها آن را «Wandel durch Handel» مینامند، همگرایی سیاسی ایجاد میکند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوختهای فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست. اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشم انداز داشتن یک دولت دست نشانده در کییف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپاییها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه میشوند. اما من میدانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن میبیند. او در بسیاری از سخنرانیهای خود این را به صراحت بیان کرد.
بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهههای اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود. فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپاییها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق میافتد، اروپا را به گونهای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمیکنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی میدهد تعجب کردند. فرآیندهای تصمیمگیری اتحادیه اروپا چگونه کار میکند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رای دادند و دیگران وقتی زمان تصمیمگیری درباره آتش بس فرا رسید، رای ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق میافتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.
این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر میکنم اعراب باید چشم انداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه میگویند که راهحل دو کشوری را می خواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار میکنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست. اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بینالمللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینیها را کنار بگذاریم، راهحل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو میپرسیم، تنها پاسخی که میگیریم این است؛ «ما راهحل دو دولتی را نمیخواهیم». میپرسیم چه میخواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بینالمللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند. در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکان پذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمیتوانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپاییها باید حل کنند.
انتهای پیام